راضی کنیم خاطر خود را به یاد تو


ما را اگر ز کرده پشیمان نمی کنی

گویی که دشمن تو نی ام من بیا بگوی


دشمن چه می کند که تو ای جان نمی کنی

بی پرده کام غیر روا می کنی ولی


جانم فدایت باد که پنهان نمی کنی

در سستی مبانی پیمان رود به کار


جهدی که در شکستن پیمان نمی کنی

شایستهٔ محبت اگر نیست دل بگوی


این خانه را برای چه ویران نمی کنی

گر او وفا نمی کند ای مدعی تو نیز


چیزی نثار مقدم جانان نمی کنی